همچون انار خون دل از خویش می‌خوریم...

bahar-e-mosafer

و عشق!؟

به نام او...

 

گاهی احساس می‌کنم

هنوز روی صورتم لکه‌ای از عشق مانده است.

 

دست می‌کشم و اشک‌هایم را پاک می‌کنم...

 

اذان صبح 

۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۹

دوستت ندارم

به نام او...

دارم هر روز خردتر می‌شوم لابه‌لای دوستت دارم‌های نگفته‌ات...

 

 

نباید می‌بود...

به نام او...

این «بود»؛ «نبود» کاش می‌بود.........!!

**آخرین برگ از تخیلات دخترک انار فروش خیابانی**

به نام او…


یک پیاله انار دانه شده می‌گذارم جلوی رویت

-انارش خیلی قرمز و آبداره بخور عزیزم

+کدومو ؟

-هوم؟!

+انار لباتو یا چی؟

مثل بچه‌های تازه عروس سرخ می‌شوم ، هنوز هم بعد از این همه وقت سرخ می‌شوم…

+یا می‌خوای از انار سرخ گونه‌هات شروع کنم؟


انتظار...

به نام او …


زن آرام و با طمأنینه لباس های زیبا و تمیزی به تن می‌‌کند بوی غذا در تمام فضای خانه پیچیده ؛ گل های نرگس روی میز با هر حرکت رقص گونه‌ی زن از این سو به آن سو در حرکتند و چون گل آفتاب گردان ناظر منشأ آفتاب خویشند .

می‌رقصد و نرم مدادهای رنگی‌اش را نیز روی صورتش می‌رقصاند ،  تمام خانه از چشمان پرمهرش رنگ عشق را نوشیده ؛ ماه از پشت پنجره چشم چرانی می‌کند .

زن از حرکت نمی‌ایستد ،لبخند بر لبان انارینَش لانه کرده ؛گویا که خداوند تمام دنیا را رها کرده و در سکوت ، دست به سینه در گوشه‌ای از خانه به مخلوق زیبایش می‌نگرد .

شمع ها را روی میز می‌چیند ، خانه را عطر آگین می‌کند و چشمه‌های زلال چشمانش را به در روانه می‌سازد .

دقایقی ، ساعتی ، چند ساعتی ، عمری و حتی بیشتر

خودش را برای شانه‌های خسته‌ی مرد آماده کرده بود که فرشته‌ای به نام مرگ زنگ خانه را به صدا درآورد .

از روی صندلی برخاست ؛ مقدار زیادی خاک از روی پاهایش به زمین ریخت؛ گل‌های نرگس از خواب بیدار شدند ؛ برف می‌بارید؛ صورتش را در آینه دید؛ لب‌‌های انارین ؛چشمه‌ی چشم‌ها ؛ چروکی به عمق سال‌ها چشم انتظاری ؛ در را گشود ؛ فرشته داخل شد .

به هم لبخند زدند ، زن آرام و با طمأنینه همچون گذشته و فرشته آرام و پر مهر همچون قلب او .

فرشته قصد رفتن نمود دست‌های چروکیده را در حصار دستانش محبوس کرد ؛ نگاه زن اما به در دوخته شده بود .

فرشته نگاه را در آنجا رها کرد و روحش را با خود برد .

زن به دو نیم تقسیم شد نیمی به انتظار و نیمی به مرگ ...

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا
مِمَّنْ أَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهَابَتِکَ
معبود من! قرار بده ما را
از کسانی که دل هایشان از هیبتت از جا کنده است...
Designed By Erfan Powered by Bayan