به نام او...
امروز زنی را دیدم که جنس زندگیاش همان بود که از خودم انتظار داشتم، خانهاش را خودش ساخته بود؛ عین همان ها که میگویند آجر به آجر ، حالا این زن نه آجر به آجر اما رنگ به رنگ خانه را خودش زده بود.
دور تا دور شیشههای خانه نقاشی بود، اتاق بچه ها هم، اتاق زن؛ و شوهرش هم، و از همه قشنگ تر اتاق کارش
رنگ چشمهای زن هم پر شده بود از آبی و سبز، انگار دنیا را ریخته باشند وسط گردی چشمهاش
خلاصه که صفا کردیم با خانه و صاحب اش...
۲۳ تیرماه ۹۹
به آینده امیدوارم کرد 🤗