همچون انار خون دل از خویش می‌خوریم...

bahar-e-mosafer

ادبیات جنون‌آمیز و رقت‌انگیز در اوج تهوع!

به نام او…


وقتی قورباغه‌های حیاط مجتمع‌مان روی سیم‌های کابل برق آواز جیک جیک سر می‌دادند فهمیدم همه چیز بهم ریخته ؛ سوسک‌ها توی خیابان داشتند با زبان درازشان مگس و پشه می‌لُمباندند ؛ قاطرها به هم لبخند می‌زدند و برای هم شعر عاشقانه می‌خواندند ؛ پسر بچه‌ای شپش‌های جهنده‌ی روی سرش را بین زمین و آسمان می‌گرفت و می‌خورد؛یک زرافه سرش را از پنجره‌ی آپارتمانشان بیرون آورده بود و داشت از پنجره‌ی طبقه‌ی پایین توی خانه‌ی همسایه سرک می‌کشید؛خانم مرغ داشت کاکل پسرش را تف مالی می‌کرد (این یک مدل قربان صدقه‌ی مخصوص مرغ و خروس هاست)؛پاییز بود و همه‌ی درخت‌ها شکوفه داده بودند، رودی از ماده‌های لزج و چسبناک از زیر درخت‌ها عبور می‌کرد و تمام گربه‌های رودخانه با باله‌هایی از جنس فضولات در رود شناور بودند، و تعدادی از فیل‌های کوچولو وز وز کنان پر می‌زدند و همه چیز را به کثافت می‌کشیدند

و من

و من

و من آن گوشه دارد از این زندگی بالا می‌آورد...

غرورهایی که ترک؛ نه خورد شده‌اند!!!

به نام او...

وقت‌هایی از زندگی‌ات به خودت خیره می‌شوی در آینه‌ی خیالت و عمیق می‌نگری تمام آنچه را که هستی... آرام و پیر !

در صندلی خودت را چپانده‌ای و بافتنی های رنگی می‌بافی بی‌آنکه بدانی برای چه کسی است و زیر لب آوازی را زمزمه می‌کنی که یکبار پیرمردی عشایری در اردوی علمی مدرسه و دیدارتان با عشایر برایت خوانده است... کَویارِم کَویار ، کَویارِم کَویار... بی‌آنکه یادت بیاید ادامه اش چیست یا معنایش چه بوده!

و باز هم به خودت می‌نگری، بغضی که سالهاست تو را زمین‌گیر کرده است و حرف‌هایی که در حنجره‌ات تار بسته‌اند...و آن غرور لگدمال شده‌ات.

شکوه ماجرا وقتی رقم می‌خورد که صورتت را در دستانت قاب می‌کنی و می‌گویی تو سزاوار این خورد شدن بودی و هستی و خواهی بود؛ و همین سرآغاز نابودی است. انسان در این لحظه از زندگی‌اش می‌میرد و حیات بشر پایان می‌یابد! این همان نقطه ایست که من آن را مرگ می‌نامم و به راستی که حیاتی درون من نمانده است........

زایش

به نام او...

زائیدن کلمه از زائیدن انسان سخت‌تر باید باشد.
اسمش را گذاشته‌ام مبارزه با سکوت...
 این حجم از سکوت باعث می‌شود عقیم بمانم .
باید بنویسم حتی اگر به اندازه‌ی یک کلمه...
مثلا « تو »
اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا
مِمَّنْ أَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهَابَتِکَ
معبود من! قرار بده ما را
از کسانی که دل هایشان از هیبتت از جا کنده است...
Designed By Erfan Powered by Bayan