به نام او...
مقدمه
با رضوانه موافقم حتی خیلی قبلتر از آنکه او در رابطه با این موضوع با من حرف بزند به این حرف رسیده بودم و به آن ایمان داشتم، انسان لحظهای که به دردها فکر میکند از درد غول بیشاخ و دمی میسازد که انگار هر لحظه قرار است او را نابود کند اما حقیقت چیز دیگریست؛ انسان برای هر چیزی راهحلی باور نکردنی پیدا میکند، برای همین قدرت تحمل درد است که خداوندگار او را اشرف مخلوقات قرار داده است، چرا که انسان درد را میفهمد و با وجود آنکه درد در او رسوخ میکند میتواند بر دردها فایق آید و پیروز شود برخلاف مخلوقات دیگرِ خدا که چیزی از درد ادراک نمیکنند جز آن مقدار که لحظهای بعد فراموشش کنند.
و رضوانه همان کسی است که روی صورتش یک عالم جای تفکر است مثل کابویهای آمریکایی که صورتشان دیگر جای سالمی ندارد تا زخم جدیدی روی آن کاشته شود، رضوانه هم صورتش پر است از جای تفکر! موقع حرف زدنش همه چیز خیلی متفاوتتر از آن چیزی میشود که تصور میکردی، خیلی متفاوتتر و سادهتر